لم

فیلم‌هایی که لم می‌دیم و می بینیم

لم

فیلم‌هایی که لم می‌دیم و می بینیم

یک سیاه، یک نارنجی

The Dark Knight Rises 

  Dark_knight_rises

نولان کارگردان و کریستین بیل بازیگر مورد مورد علاقه ی من است و تقابل خیر و شر در مقیاسی بزرگ همیشه نظرم را جلب کرده است. اما جدای از تاثیر مولفه های مذکور در قضاوتم، بی شک این یکی از بهترین فیلمهای اکشن است که تا بحال دیده ام. گرچه قسمت قبلی را بیشتر پسندیدم. چنانکه پیشتر در باره ی شوالیه ی تاریکی (قسمت پیشین بتمن) گفته بودم استفاده از دستمایه ای دست چندم و در آوردن یک فیلم عالی از آن کار خارق العاده ای است که در فیلم اخیر این موفقیت نولان برای سومین بار تکرار می شود. امتیازم به این اثر برجسته 8 است از 10. هیجان دیدن یک فیلم بزرگ باعث می شود نتوانم درموردش زیاد حرف بزنم. صحنه ی برگزیده ی من از این فیلم رودررویی بتمن و بین در زمینه ی درگیری پلیس غیر مسلح با زندانیان مسلحی است که کنترل شهر را در دست گرفته اند. 

 نارنجی پوش 

مهرجویی را بهترین کارگردان تاریخ ایران می دانم و دوره ای را که پری و هامون می ساخت دوره ی طلائیش. گرچه تمام کارهایش برایم ارزشمند است. اما نارنجی پوش را در مقایسه با دوره ی مذکور می خواهم با یک مثال توصیف کنم. شاملو شاعر است، سهراب سپهری هم. کوندرا نویسنده است، پائولو کوئیلو هم، منظورم این است که البته تمام ایشان که نام بردم افرادی کار بلدند و از نظرم محترم اما تفاوت سطح کارشان از زمین تا آسمان است، روشنفکری عامیانه پارادوکس نماییست که برای توصیف سپهری، کوئیلو و نارنجی پوش می توانم برگزینم. این ترم را البته منفی در نظر نگیرید، در جای خود بسیار خوب هم هست و باید در جامعه باشد اما کار تک و ماندگاری نیست، مراد آنکه نارنجی پوش را خیلی ها می توانند بسازند اما پری را فقط مهرجویی توانست.

نارنجی پوش فیلمی بسیار سهل و ممتنع است و از این رو احتمالا در جلب مخاطب عام بسیار موفق بوده است، گرچه ساده ترین داستانها نیز در دستان توانمند این کارگردان به شیوه ای گیرا روایت می شود، حتی اگر کوچکترین گرهی در فیلمنامه نباشد . یک نکته ی عجیب اما در چند کار اخیر مهرجویی به چشمم خورده است، شاید اشتباه می کنم، از این رو تنها مشاهدات خود را بطور خام می گویم. مهمان مامان به نظرم یکی از بهترین کارهای جدید کارگردان است. اما در یکی از پخشهای تلویزیونی آن در تیتراژ پایانی یک تشکر بزرگ اضافه شده بود (در سینما آن را ندیده بودم) از شهرداری تهران، تهران- طهران نیز (که به نظرم یکی از ضعیفترین کارهای مهرجوییست) صرفا یک فیلم سفارشی به نظر می رسید که وقتی از سینما بیرون آمدم داشتم فکر می کردم که بیشتر به یک مستند تلویزیونی می مانست که جای پخشش سینما نبود. و این یکی هم به نظرم کمی شبهه ی  تبلیغ برای شهرداری یا شهردار را به ذهن متبادر می کرد.

از این حرفها که بگذریم و به خود فیلم بازگردیم، گرچه اصلا خسته کننده نبود ولی دوست داشتم چند صحنه را از فیلم حذف کنم، مثلا در میان عنوانبندی فیلم جایی که مهرجویی جلوی دوربین ظاهر می شود، نیز صحنه ای که حامد از مشتریانی در لباس ورزش باستانی عکس می گیرد، همچنین صحنه ای که پدر و پسر مشغول جارو کشیدن هستند بیش از حد طولانی بود و صحنه ی آواز خواندنشان هم به نظرم کلاس کار را خیلی نزول داد. اشکال کوچک فیلمنامه این بود که حامد بستری شد و خبرهای مرتبط در روزنامه ها چاپ شد (یعنی حداقل یک روز تمام از ماجرا گذشت) اما هیچگونه ارتباط تلفنی از تهران به کیش یا برعکس مقدور نشد تا صحنه ی دراماتیک دیدار غیرمنتظره ی پدر و پسر شکل گیرد.

اشکال بزرگتری در فیلمنامه بود که با وجود نویسنده ی زن آن، برایم غیر منتظره بود. هرچه که منظور فیلم بود یا نبود، به نظرم فیلم بدون آنکه قضاوت مستقیمی انجام دهد، داشت تماشاگر را به این سو می برد که زن باید از خودخواهیش دست بردارد و ظیفه ی اصلیش که همانا مادر و همسر بودن است بر همه چیز ترجبح دهد. در تمام طول فیلم استرس داشتم که نکند لیلا چنین تصمیمی بگیرد. حد اقل خدا را شکر (گرچه تمام مولفه های فیلم داشت به این نقطه اشاره می کرد) بطور مستقیم چنین چیزی در فیلم عنوان نشد. به نظر من شخصیت خودخواه فیلم حامد بود نه همسرش.

از تمام این حرفها که بگذریم، باز خوشحالم که فیلم دیگری از مهرجویی دیدم. نقطه ی قوت دیگر این فیلم (بعد از کارگردان) بازی خوب حامد بهداد و بازی چشمگیر لیلا حاتمی بود. حامد بهداد در چند فیلمی که از او دیده ام خوب بوده است، بازی تکراری لیلا را تا بحال چندان نمی پسندیدم ولی در نارنجی پوش فوق العاده ظاهر شد.

امتیازم به این فیلم 5 است از 10 و اگر چند صحنه ای که گفتم حذف شود می شود 6 از 10.

نظرات 7 + ارسال نظر
محسن.ش یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:26 ق.ظ

درود بابک جان. در مورد بتمن با نظرت موافق‌م که ساختن شاه‌کار از این کمیک استریپ کار سختی بود که از عهده‌ی نولان برآمده ولی قسمت سوم برای من خیلی چنگی به دل نزد. بیش‌تر با بدمن قصه ارتباط برقرار نمی‌کردم چون هم باهوش بود هم قدرت جسمانی زیادی داشت و حتا از منظری حق هم داشت ولی درنیامده بود. البته فیلم به عنوان یک اثر مستقل نمره‌ی خوبی می‌گیرد ولی در مقایسه با فیلم قبلی خیلی پایین‌تر بود. گره‌های قصه به خوبی قسمت دوم نبود. متاسفانه نمی‌توانم بدون مقایسه با قسمت دوم درباره‌ی این فیلم نظر بدهم و برای من 6.5 از ده بود./ نارنجی‌پوش را ندیدم./

داستان‌گو یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:54 ق.ظ http://dastangooo.blogsky.com

نقدهایت نسبت به گذشته بسیار خواندنی‌تر شده‌اند/ من هیچ کدام از دو فیلم را ندیده‌ام/ احساس می‌کنم تو هم مثل من درباره‌ی فیلمی که دوست داری کم‌تر و فیلمی که کم‌تر دوست‌داری، بیش‌تر می‌توانی بنویسی /\.

اکبر محمدی فر یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ق.ظ

وقتی صنعت جای سینما را می گیرد: این توصیف من از فیلم بتمن جدید است. فیلمی که هیچ پیامی ندارد . هیچ حرفی ندارد. اصلا سینما به چه درد می خورد؟ جز این است که ساعتها بحث و مناظره خشک و کتابها و مقالات و احساسات درونی را در قالب دو سه ساعت داستان زیبا به تصویر می کشد؟ این فیلم هیچ نداشت جز استفاده از تکنولوژی و صنعت در جهت سرگرمی نوجوانان.
وقتی سینما به داد صنعت می رسد: نارنجی پوش از هنر استفاده می کند تا به اداره شهر کمک کند. شهرداری تهران سرمایه گذاری می کند و هدفش ترویج رعایت نظافت است. این همه تکنولوژی در حمل و جمعاوری زباله و بازیافت در جایی که فرهنگ زباله سازی و زندگی در کثافت رایج است اثری ندارد. فرهنگ به جنگ فرهنگ می رود. هنرمند به مشکلات میهنش بی اعتنا نیست. یکی مدد می خواهد و هزینه می کند، یکی آن می کند که از دستش بر می آید. در نهایت هر دو طرف برنده اند. شهرداری باورش نمی شود که فیلم تبلیغاتی اش در جشنواره های دنیا نقد می شود، مورد استقبال تماشاچی قرار می گیرد و چند برابر هزینه اش به او بازپس می دهد. هنرمند راضی از اینکه هنرش در مشکلات روزمره به درد خورده و از طرفی در این اوضاع نابسامان سینما که هر کس تبری برداشته و ضربه می زند جانی تازه به آن بخشیده.

بابک یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:42 ب.ظ

اکبرعزیز، این که نشد که، واقعا فکر می کنی فیلمهای بزرگ کلاسیک تقابل خیر وشر فاقد پیامند، یا اصولا باید چنین آثاری را با همان دیدی تماشا کرد که دیگر خرده آثار را، یا صرفا قرار گرفتن نامش در کنار نام فیلم مورد علاقه ات (نارنجی پوش) باعث شد که اینگونه در برابر شوالیه تاریکی جبهه بگیری آن هم تو که به تیکن 2 نمره ی 8 از 10 داده ای. نقدم به نارنجی پوش (آن قسمت کوچکی که مورد نظرت بوده است گرچه قسمتهای دیگر نقدم بسی جدی تر است) این نبود که نارنجی پوش فیلم خیلی بدیست، بلکه این بود که برای نام مهرجویی کوچک و سطح پایین است. فکر می کنم اگر مهرجویی در سن بیست و پنج یا سی سالگی چنین فیلمی می ساخت از او قابل قبول بود. این و دیگر مواردی که در نقدم مطرح کردم به لحاظ هنری، اجتماعی و انسانی در حد مهرجویی نبود.

اکبر دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:44 ق.ظ

زمان این فیلمهای سوپرمنی و جیمزباندی و... گذشته. الان بیشتر مورد پسند نوجوانان است.

اکبر دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ

ضمنا در مورد taken 2 باید بگم از نظر من اگر فیلمی جذابیت منحصر به فردی داشته باشد و از عهده ماموریتش برآمده باشد فیلمی موفق است. مثلا فیلمی که واقعا خنده دار باشد و درست و حسابی مرا بخنداند یا فیلمی که درست و حسابی مرا بترساند یا فیملی که هیجان واقعی داشته باشد یا فیلمی که فکر مرا مشغول کند یا فیلمی که به هدف تبلیغاتی خود رسیده باشد و پیامی را در ذهن مخاطب بنشاند همگی موفق هستند و من به اینگونه فیلمها نمره هشت میدهم. هر دو فیلم taken برایم هیجان فوق العاده ای داشت و واقعا لذت بردم. یا فیلم نارنجی پوش واقعا پیام پاکیزگی را در ذهن من نشاند و هر از گاهی که اتاقم کثیف است بی اختیار به یاد آن فیلم می افتم و آن را تمیز می کنم! یا فیلم Horrible bosses واقعا مرا خنداند یا فیلم چه خوبه که برگشتی هم همینطور به نظرم خیلی شاد و خنده دار بود. اینها فیلمهایی هستند که من به آنها هشت می دهم. اما فیلم بتمن هیچ لذتی برایم نداشت و بعد از تماشایش هم کلی عذاب وجدان گرفتم که همچین فیلم آشغالی را دیدم!

آناهیتا چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:14 ق.ظ http://tenein.blogfa.com

به نظر من یکی از ویژگیهای مثبت این بتمن اخیر اینه که کمی اون حالت فرا انسانی و دست نیافتنی بودن از شخصیت بتمن کاسته شده.
البته نمی دونم با این اوضاعی که هالیوود ساخته ویژگی مثبت محسوب می شه یا ویژگی منفی.

در مورد آقای مهرجویی, من واقعن نمی دونم چه اتفاقی واسه ایشون افتاده, که فیلمی مثه "چه خوبه که برگشتی" رو ساختن یا فیلمای سفارشی دیگه ای که فقط لکه ی ننگ روی کارنامه ی کارگردانه و اتلاف وقت واسه بیننده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد